• RSS
  • Delicious
  • Digg
  • Facebook
  • Twitter
  • Linkedin


Thursday, February 16, 2012

مردم ایران به فکر فردای، پس از ج. اسلامی اند

Posted by UNITY4IRAN On 5:06 PM 1 comment

گزارش دریافتی;
اگر این روزها کسی بخواهد در یک جمله بنویسد که اوضاع در ایران از چه قرار است، آن جمله بنظر من چنین است: حکومت به دلیل فسادی که سراپای سپاه پاسداران را گرفته بر سر کار است!
البته اگر بخواهید بیشتر این جمله توضیح بدهم، آن توضیح نیز چنین است: فرماندهان سپاه با چنگ و دندان از حکومت دفاع می کنند و از هیچ جنایتی علیه مردم رویگردان نیستند و به همین دلیل نیز حکومت هنوز بر سر پاست. سپاه حکومت را حفظ می کند، تا به چپاول ادامه بدهد و حکومت دست آنها را برای این چپاول بازگذاشته تا موجودیتش به خطر نیفتد. این همه داستان است!
برای آنکه خوانندگان شما تصور نکنند من بی اطلاع هستم و یا بدلیل کینه و نفرت چنین می نویسم، باطلاع شما می رسانم که پس از نزدیک به دو ماه از ایران بازگشته ام. با همه سر و کار داشته ام. از سپاه تا بانک ها و بیمه ها، از تاکسی تا مترو، از مهمانی هائی که به عمرم تصورش را نمی کردم تا از جمع پسران و دختران خود فروش.
مشهد بودم، اصفهان بودم، بندر انزلی بودم، اهواز بودم و در تهران بیشتر. شاید باورش سخت باشد، اما از من قبول کنید که خیلی از کسانی که سرمایه ای دارند و می خواهند کاری راه بیاندازند و یا سرمایه دار بوده و پولشان را جمع کرده اند، دیگر روی امروز حساب نمی کنند، همه آنها در باره فردائی که جمهوری اسلامی نیست حساب می کنند.
زیاد ذوق زده نشوید، زیرا همه شان هم می گویند که زایمان بزرگ و خونینی در پیش است. من چند چشمه را برایتان می نویسم که می توانید منتشر کنید و چشمه های دیگری هست که فقط برای آگاهی خودتان می نویسم نه برای انتشار.
شب ها از سر شب، در کریمخان پسرانی جمع می شوند که خود فروش اند و ماشین ها می رسند و آنها را سوار می کنند و می برند. تقریبا، همزمان در میرداماد و محسنی و فرعی های آن دختران و زنان تن فروش جمع می شوند و ماشین ها برای سوار کردن آنها صف می کشند. هر دو گروه تحت حمایت سپاه هستند و رشوه می دهند و به همین دلیل نه کوچکترین ترسی دارند و نه کوچکترین مزاحمتی کسی می تواند برایشان بوجود بیآورد.
مواد مخدر از نخود و لوبیا بیشتر و آسان تر پیدا می شود. و باز، سرنخ این هم در دست سپاه است. پارتی هائی برپا می شود که در اروپا هم کمتر برپا می شود. در همین پارتی ها صندوق صندوق ویسکی مصرف می شود. می آورند در خانه تحویل می دهند و پولش را می گیرند و می روند.
سرنخ این یکی هم در دست سپاه است. در یکی از این مهمانی ها پسری را دیدم که موهایش را به طرز عجیبی رنگ کرده بود. من چنین موی رنگارنگی را در اروپا ندیده ام. از خودش پرسیدم این چه مدلی است و در کجا رنگ کردی؟ به آسانی برایم توضیح داد و پرسید، می خواهی ببرمت که مویت را مثل من رنگ کنند؟
من می توانم برایت از فقری بنویسم که اشک به چشم هایتان بیآورد، اما دراینجا بیشتر می خواهم در باره آن چیزهائی بنویسم که کمتر می گویند و می نویسند.
شما در هر اداره ای که کار داشته باشد، از صبح زود باید نوبت بگیرید و اغلب شماره ها بین 800 تا 1000 است و باز اگر همان روز به شما نوبت برسد خیلی شانس آورده اید. همه در این صف ها زیر و بالای حکومت را فحش می دهند. با صدای بلند رکیک ترین فحش ها را به خامنه ای می دهند.
من یکبار با دو دلی از چند نفری که در صف بودند پرسیدم که چرا به احمدی نژاد چیزی نمی گوئید. گفتند اون دلقک برای خنده خوب است که باشد. ته این حرف اینست که احمدی نژاد خیلی موزی است و با زرنگی خودش را کشیده کنار و خامنه ای را مثل گوشت بی استخوان انداخته جلوی مردمی که حکومت را می خواهند پاره پاره کنند. فحش توی تاکسی و مترو کمتر از صف ادارات نیست. من راس لیستی که مردم به آنها فحش می دهند را برایتان نوشتم، والا لاریجانی و هرکس دیگری که مردم او را می شناسند در این لیست است.
مردم به تناسب کار و سوادشان نسبت به امور مملکت مطلع اند. به راحتی حوادثی را که پیش می آید تفسیر می کنند. نفرت از اسلام در سطح وسیعی در جامعه گسترش پیدا کرده است. خیلی از مردم سلطنت خواه نشده اند اما هر جا که کم می آورند می گویند گذشته بهتر بود.
روز راهپیمائی 22 بهمن مردم را با اتوبوس آورده بودند و در حوالی میدان آزادی رها کرده بودند و بعد هم با اتوبوس بردند. اما اتوبوس ها را با درس گیری از تجربه سال گذشته، در خیابان اصلی و در میدان آزادی پارک نکرده بودند، بلکه در فرعی ها و با فاصله از میدان پارک کرده بودند.
در باره جنگ دو گروه و دو نظر وجود دارد. یک گروه که می گویند بالاخره باید جلوی خارج ایستاد و گروه دوم که بیشتراز گروه اول هستند یا از روی نفرت و احساسات و یا واقعا از روی باور می گویند بهتر است حمله شود و اینها سقوط کنند.
افسردگی و عصبی بودن، مشخصه جامعه امروز ایران است. با اولین پرخاش و یا اختلاف دعواهائی در خیابان راه می افتد که من ناشی و بی خبر از اوضاع یکبار رفتم دخالت کنم و از هم جدا کنم و حالا با چند کبودی روی صورتم از ایران برگشته ام.
قیمت ها ساعت به ساعت بالا می رود.
شما باید باشید و به چشم ببینید تا باور کنید. من فقط با عجله اینها را نوشتم تا بعدا سر فرصت بیشتر برایتان بنویسم.
پیک نت 27 بهمن

1 comments:

امیدوارم اینطور باشد ولی این غارتگران با چنگ دندان از حکومت برای چپاول وبجیب زدن دارائی این مرزوبوم حتا تا نسل کشی دفاع خواهند کرد .......به یزدان اگر ما خردداشتیم.......کجا این سرانجام بد داشتیم

Post a Comment